Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «آفتاب»
2024-05-02@04:09:53 GMT

جزییات اسیدپاشی هولناک به دختر جوان در «طرشت»

تاریخ انتشار: ۲۲ شهریور ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۰۰۳۸۹۳

جزییات اسیدپاشی هولناک به دختر جوان در «طرشت»

آفتاب‌‌نیوز :

یک دختر جوان در محله «طرشت» قربانی اسیدپاشی شد.

ساعت ۱۹:۳۰ دوشنبه ۲۱ شهریورماه جاری، فریاد‌های دلخراش «کمک کمک» زن جوان در محله طرشت جنوبی توجه اهالی محله را جلب کرد.

خیلی زود مردم برای کمک‌رسانی به سمت این زن جوان رفتند و متوجه شدند وی دقایقی قبل هدف اسیدپاشی از سوی یک موتورسوار قرار گرفته است که در ادامه این موضوع را مرکز فوریت‌های پلیسی ۱۱۰ گزارش دادند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

با اعلام این خبر، تیمی از ماموران کلانتری ۱۱۸ ستارخان با هماهنگی تلفنی با بازپرس کشیک دادسرای امور جرائم‌جنایی راهی محل حادثه شدند و تحقیقات ابتدایی را آغاز کردند.

ماموران کلانتری در تحقیقات میدانی پی بردند، یک مرد جوان با موتورسیکلت سبزرنگ با انگیزه نامشخص به طرف زن جوان اسیدپاشی کرده و متواری شده است.

امدادگران اورژانس که همزمان با ماموران پلیس در محل حادثه حاضر شده بودند بلافاصله اقدامات درمانی را آغاز کردند و متوجه شدند این زن جوان، قربانی اسیدپاشی از ناحیه دست، بدن و صورت دچار سوختگی سطحی شده است.

ماموران پلیس که در تحقیقات ابتدایی به وجود دوربین مداربسته وقوع جرم پی برده بودند با بازبینی فیلم آن پرداخته و لحظه به لحظه صحنه اسیدپاشی را مشاهده کردند که در ادامه موفق به شناسایی مرد جنایتکار شدند.

تیم پلیسی در گام بعدی با بررسی‌های مقدماتی و تحلیل‌های اطلاعاتی مخفیگاه متهم را در شهرک مسکونی دانشگاه تهران در محله طرشت ردیابی کردند.

همین کافی بود تا ماموران کلانتری با اخذ مجوز‌های لازم قضایی از بازپرس جنایی راهی محل موردنظر شوند و در یک عملیات ضربتی مرد اسیدپاش را که با چاقو به ماموران پلیس حمله‌ور شده بود، دستگیر کنند.

‌متهم سابقه‌دار پس از انتقال به اداره پلیس در بازجویی‌های فنی به جرم اسید‌پاشی به دختر جوان اعتراف و عنوان کرد براثر توهم ناشی از مصرف مواد مخدر "شیشه" اقدام به اسیدپاشی کرده است.

با دستور بازپرس کشیک دادسرای ناحیه (۲۷) امور جرائم‌جنایی متهم برای کشف زوایای پنهان پرونده در اختیار کارآگاهان اداره شانزدهم قرار گرفت و حال عمومی دختر جوان مساعد گزارش شده است.

منبع: خبرگزاری تسنیم

منبع: آفتاب

کلیدواژه: اسیدپاشی حادثه دختر جوان زن جوان

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۰۰۳۸۹۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

زن جوان خطاب به قاضی:اول یک روسری در ماشین همسرم پیدا کردم؛بعدا هم دیدم از مهد کودک یک دختر را بغل کرد و برد/ حالا هم طلاق می خواهم

به گزارش خبرآنلاین چند دقیقه‌ای نگذشته بود که پسری جوان به سمتش آمد و گفت ساناز جان من را ببخش اشتباه کردم باید واقعیت زندگی‌ام را به تو می‌گفتم هرچند گذشته‌ها گذشته و اصلاً موردی برای نگرانی وجود ندارد.

روزنامه ایران نوشت: در همین موقع سربازی از ته سالن شماره پرونده‌ای را خواند و گفت طرفین جلسه رسیدگی ساعت ۸ صبح اعلام حضور کنند.
به محض ورود به شعبه زن جوان بی‌مقدمه گفت: آقای قاضی این مرد مرا فریب داده و با احساس من بازی کرده او قبلاً زن داشته و هنوزهم دوستش دارد اما به من نگفته بود، اگر من این روسری را پیدا نکرده بودم معلوم نبود تا کی می‌خواست این ماجرا را پنهان نگه دارد.
قاضی با شنیدن این حرف‌ها گفت دخترم کمی آب بخورید و آرام باشید این‌طور من متوجه نمی‌شوم ماجرای زندگی شما چیست آهسته‌تر برایم از اول تعریف کن!
ساناز کمی که آرام شد، گفت: با آرمین در یک کافه آشنا شدیم. از روز آشنایی تا ازدواج 6 ماه طول کشید. آرمین می‌گفت کسی را ندارد و تنها به خواستگاری‌ام آمد. به من گفت پدرش فوت کرده و مادرش هم پیش خواهرش خارج از کشور زندگی می‌کند و اینجا تنها زندگی می‌کند من ساده هم باور کردم. پدرم با اصرار من راضی به ازدواج شد و ما سر خانه و زندگی خود رفتیم اما همین چند هفته پیش بود که توی ماشینش یک روسری قرمز پیدا کردم خیلی عصبانی و ناراحت بودم با این حال به رویش نیاوردم تا اینکه چند روز قبل یک عروسک دخترانه هم در ماشین پیدا کردم. این بار دیگر به رویش آوردم و گفتم اینها مال کیست اما آرمین با دروغگویی تمام به من گفت ماشین دست دوستش بوده و اینها مال همسر دوستش است، اما من باور نکردم یک روز از روی کنجکاوی او را تعقیب کردم و دیدم دم یک مهدکودک رفت و یک دختربچه را بغل کرد و بعدش هم رفت مقابل خانه‌ای و بعد از پیاده شدن داخل خانه رفت. از تعجب و ناراحتی و عصبانیت داشتم دیوانه می‌شدم.
بعد از کلی کلنجار رفتن با خودم تصمیم گرفتم بروم ببینم موضوع چیست. وقتی زنگ در خانه را زدم همان بچه در را باز کرد و هنوز حرفی نزده بودم که آرمین را پشت سرش دیدم و وقتی دختربچه او را بابا صدا زد از هوش رفتم.
چشم باز کردم در بیمارستان بودم بعد هم به خانه پدرم رفتم و همه ماجرا را برایش تعریف کردم. این مرد یک دروغگوی بزرگ است او زن و بچه داشته و موضوع به این مهمی را از من مخفی کرده بود. او یک کلاهبردار است معلوم نیست با چند نفر دیگه چنین کاری کرده الان هم من فقط طلاق می‌خواهم.
قاضی رو به آرمین کرد و گفت: حرف‌های همسرت را تأیید می‌کنی تو واقعاً زن داشتی؟
آرمین نگاهی کرد و گفت: آقای قاضی ماجرا این‌طوری نیست. من سه سال قبل از همسر اولم جدا شدم. دخترم با مادرش زندگی می‌کند من در هفته یک روز او را می‌بینم اما از شانس بدم همسرم متوجه شد. من اصلاً با همسر سابقم ارتباطی ندارم فقط آن روز رفتم بچه را به مادرش بدهم که این‌طوری شد. من کلاهبردار نیستم من ساناز را دوست دارم. می‌خواستم قبل ازدواج خودم به ساناز واقعیت را بگویم ولی ترسیدم ساناز با من ازدواج نکند. همیشه دنبال یک فرصت مناسب بودم اما خودش زودتر فهمید الان خیلی پشیمانم و می‌خواهم ساناز یک فرصت دوباره به من بدهد. من مجرم نیستم فقط یک عاشق هستم. آیا هر کسی که طلاق گرفته دیگر حق ازدواج ندارد؟ قبول دارم اشتباه کردم اما جبران می‌کنم.
آرمین رو به ساناز کرد و گفت: باور کن من آدم بدی نیستم فقط اشتباه کردم و واقعیت را نگفتم الان هم پشیمانم از پنهانکاری که کردم.
ساناز رو به آرمین کرد و گفت: اعتمادی که به تو داشتم از بین رفته و دیگر نمی‌توانم به تو اعتماد کنم بهتر است از هم جدا شویم.
قاضی که حرف‌های این زوج جوان را شنید، گفت می‌دانم همسرت اشتباه بزرگی مرتکب شده، اما بهتر است بیشتر راجع به تصمیمت فکر کنی یک ماه به کلاس‌های مشاوره بروید اگر نظرت عوض نشد آن وقت حکم طلاق را صادر می‌کنم.

23302

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901198

دیگر خبرها

  • رازگشایی از قتل هولناک دختر جوان
  • سوء قصد مرگبار با وینچستر به جان ۲ برادر در نمایشگاه ماشین
  • برخورد خشن سه پلیس آمریکا با دانشجوی دختر + فیلم
  • تشکیل پرونده قضایی برای ضاربان شهید الداغی در کاشمر
  • پیدا شدن دختر فراری در کلانتری | عکس‌های زننده دختر جوان در فضای مجازی | دخترم آبرویم را برده است 
  • فیلمی از حمله هولناک و مرگبار با شمشیر سامورایی به مردم!
  • «منم بچه مسلمان» هم با سیمرغ به تحول رسید
  • فیلم/ برخورد خشن پلیس با دانشجوی دختر
  • زن جوان خطاب به قاضی:اول یک روسری در ماشین همسرم پیدا کردم؛بعدا هم دیدم از مهد کودک یک دختر را بغل کرد و برد/ حالا هم طلاق می خواهم
  • رابطه عاشقانه به خون کشیده شد / قتل هولناک زن جوان با ضربات چاقو